سفرنامه مدیر کانون حضرت معصومه (ع) روستای جورکویه خشکبیجار در اربعین حسینی
سفرنامه مدير کانون حضرت معصومه (ع) روستاي جورکويه خشکبيجار در اربعين حسيني

سفرنامه مدیر کانون حضرت معصومه (ع) روستای جورکویه خشکبیجار در اربعین حسینی

معصومه يزداني، مدير کانون فرهنگي هنري حضرت معصومه(س) با اشاره به شور و اشتياق زوار به سفر اربعين با وجود تمام سختي‌هاي راه گفت: زوار و ميزبانان به عشق ابا عبدالله (ع) هر ساله براي رسيدن اين ايام لحظه‌شماري مي‌کنند.
شناسه خبر : 40816 تاریخ انتشار : ۲۶ شهريور ۱۴۰۱ زمان انتشار : ۰۹:۰۳

«معصومه يزداني» در گفت‌وگو با ستاد ارتباطات رسانه اي (فهما) از استان گیلان؛ درباره سفر اربعين حسيني(ع) مي گويد: سال 1398 براي بار اول راهي سفر اربعين شدم. بعد از اینکه ازدواج کردم من و همسرم با هم قرار گذاشتيم که بعد از عقد براي ماه عسل به کربلا برويم ،اما به علت شيوع ويروس کرونا و بسته شدن مرزها قسمت نشد. امسال با وصف بر شدت گرما و احتمال ازدحام فراوان عزم مان را جزم اين سفر کرديم و به همراه همسرم روز دوشنبه ۱۴ شهريور ماه با خودروي شخصي راهي مرز مهران شدم. اين سفر در واقع اولين سفر بعد از ازدواج ما بود.

مدير کانون حضرت معصومه(ع) مسجد امام رضا(ع) روستاي جورکويه خشکبيجار افزود: يک روز در نجف مانديم و به مسجد کوفه رفتيم. مزار ميثم تمار و کميل بن زياد و عروه را زيارت کرديم. در مسير شهر نجف به کوفه موکب هاي زيادي وجود داشت که مشغول پذيرايي از زائرين حسيني بودند.

وی ادامه داد: پياده روي اربعين را از کنار مرقد مطهر اميرالمومنين عليه السلام شروع کرديم. روزانه ۱۰ ساعت پياده و ۵۰۰ عمود را طي کرديم. سه روز مسير همراه عشاق الحسين(ع) در جاده بوديم. در اين سه روز سفر عشق، مناظر زيبايي را از خادمان حسيني ديدم. کودکاني که بین راه ايستاده بودند تا به دست زائرين عطري بزنند. کودکاني که دستمال کاغذي در دست داشتند و به زائرين تعارف مي کردند. کودکاني که به صورت دست‌جمعي وسط جاده به صف ايستاده بودند و با هم شعار «لبيک يا حسين» و «لبيک يا مهدي» سر مي دادند.

خلاصه هر کسي با هر چه که مي توانست از زائرين پذيرايي مي کرد. مرداني را مي ديديم که فرياد مي‌کشيدند: «هله هله يا زوار ابوسجاد، هلابيکم» و به زائرين خوش آمد مي گفتند و اصرار به خوردن غذا، نوشين آب، شربت و استراحت در موکب مي کردند. زناني که در گرماي زياد مشغول پختن نان بودند. مرداني که سيني خرما بر سر در وسط جاده نشسته بودند.

یزدانی گفت: در طول اين سفر جز مهرباني، احترام، ادب، ايثار چيز ديگري از مردم عراق نديدم؛ آن ها بطور شبانه روزي در جاده ها، موکب ها مشغول خدمت رساني بودند‌ و شايد در طول شبانه روز وقت کمي براي استراحت داشتند. خلاصه در ايام اربعين کشور عراق تبديل به يک موکب بزرگ مي شود و شما در هر نقطه از کشور عراق باشيد و متوجه بشوند که شما زائر اربعين هستيد مي گويند: «مبيت موجود حمامات موجود» بلافاصله شما را به منزل مي برند و از شما پذيرايي مي کنند. نه اينکه فکر بکنيد تمام اين افراد وضع مالي خوبي دارند نه اين طور نيست بعضي از آن ها در طول سال پس انداز مي کنند و در ايام اربعين هزينه مي کنند معتقدند که چندين برابر آن بر مي گردد و زندگيشان برکت پيدا مي کند.

وی افزود: روز يکشنبه ۲۰ شهريور ماه بعد از رسيدن به کربلا به منزل دوستم در محله «حي عامل» رفتيم ، ما سال 1398 با هم آشنا شديم و او و خانواده اش منتظر ما بودند.توي مسير مدام به ما پيام ميدادند: کجا هستيد "نحن انتظار‌ " وقتي رسيديم با اصرار ما را به حمام فرستادند و لباس هاي ما را در ماشين لباسشويي ريختند. با ميوه هايي که در فريزر داشتند مانند زردآلو که به آن "مش مش" مي گفتند آب ميوه درست کردند. ما نهار و شام را در منزلشان خورديم و روز بعد(دوشنبه ۲۱ شهريورماه) به زيارت رفتيم .

یزدانی افزود: وقتي به بين الحرمين رسيديم قطعه اي از بهشت که نميداني کدام طرف را نگاه کني ، نميداني کدام دعا را بخواني، سرگردان و حيران ميشوي ساعت ها نشستيم و نمازهاي سفارش کنندگان و دعا هاي ما را خوانديم و سپس توفيق نصيب شد که نماز مغرب و عشاء را در بين الحرمين به جماعت بخوانيم. از کربلا به سمت ايران حرکت کرديم و از اين سفر هفت روزه خاطرات بسيار خوب و به ياد ماندني را با خود همراه آورده ايم و براي ديگران نقل مي کنيم و با اين خاطرات دلخوشيم تا سال بعد دوباره راهي سفر اربعين بشويم.